هانیه وهابی - آیدا شانزدهساله است، دختری خیالپرداز که همواره به کلاغها و زندگی آنها فکر میکند.
او در خیالش، خود را کلاغ میپندارد.
با قهرمانهای خیالی کتابها زندگی میکند و کوچهها، درختان، گنجشکها و ... برای او مفهومی خیالانگیز دارند. آوا دختری است که همراه مادرش برای تمیزکاری به آپارتمان آنها میآید.
آیدا با او دوست است و در پایان، راوی داستان در چرخشی زیبا از آیدا به آوا تغییر میکند.
داستان در یک روز تابستانی جریان دارد و نویسنده در مسیر رویدادهای قصه و رویارویی قهرمان آن با اتفاقهای پیرامونش، به برخی مشکلات اجتماعی امروز ما چون فقر و رنج بیپایان جانبازان جنگ هشتساله نیز اشاره میکند.
داستان «امپراتور کوتولهی سرزمین لیلیپوت» در دنیای امروزی میگذرد و فضای یک زندگی متوسط شهری را بهخوبی به تصویر میکشد.
نام کتاب از شخصیت داستان «سفرهای گالیور» الهام گرفته شده است که این نام در رویایی با جعبهی کادوپیچشدهای زیبا با روبانی طلایی که در آسانسور پیدا میشود، به ذهن خیالپرداز آیدا خطور میکند.
او خود را گالیور تصور میکند که خم میشود و جعبه را از زمین برمیدارد. شخصیتهای داستان هریک رؤیاها و خیالهای خود را در جعبه میبینند، جعبهای که اسمی رویش نوشته نشده باشد میتواند از آن هر کسی باشد و باز کردن آن شاید با اتفاقی عجیب همراه شود.
فصلهای داستان بهترتیب اعداد بزرگ و از میلیون به بالا شمارهگذاری شده است. آیدا و آوا پلههای ساختمان را با این اعداد نامگذاری میکنند و نویسنده از زبان آیدا میگوید: «به خاطر پروازهای بلند/ عددها را از میلیون به خاطر بسپار/ میلیون، بیلیون، تریلیون ...»